آش عاشورا را گویند، چه آن را از گندم و نخود و باقلا و عدس و امثال آن پزند. (برهان). مقیل. (یادداشت مؤلف). آش شله قلمکار. قطنیه تفلیسی. (یادداشتهای مؤلف)
آش عاشورا را گویند، چه آن را از گندم و نخود و باقلا و عدس و امثال آن پزند. (برهان). مقیل. (یادداشت مؤلف). آش شله قلمکار. قطنیه تفلیسی. (یادداشتهای مؤلف)
پایۀ تخت. زیر تخت: همه در زیر تخت پایۀ شاه صف کشیدند چون ستاره و ماه. نظامی. پایه بر پایه، بردوید به بام رفت تا تخت پایۀ بهرام. نظامی. گفتمش همسر تو سایۀ تست تاج من خاک تخت پایۀ تست. نظامی
پایۀ تخت. زیر تخت: همه در زیر تخت پایۀ شاه صف کشیدند چون ستاره و ماه. نظامی. پایه بر پایه، بردوید به بام رفت تا تخت پایۀ بهرام. نظامی. گفتمش همسر تو سایۀ تست تاج من خاک تخت پایۀ تست. نظامی
چفته پایه. پایۀ چفت. پایۀ مو. پایۀ تاک. چوب یا شاخۀ درختی که درخت انگور را بوسیلۀ آن راست نگه دارند. پایه های مصنوعی که برآرند یا درختهای دیگر که پایه سازند مو و امثال آنرا:... و بهر درخت بادام یک مو برآن گیرند، هم انگور نیکو بردهد و هم بادام، و حاجت به چفت پایه نباشد. (فلاحتنامه). رجوع به چفت و چفته شود.
چفته پایه. پایۀ چفت. پایۀ مو. پایۀ تاک. چوب یا شاخۀ درختی که درخت انگور را بوسیلۀ آن راست نگه دارند. پایه های مصنوعی که برآرند یا درختهای دیگر که پایه سازند مو و امثال آنرا:... و بهر درخت بادام یک مو برآن گیرند، هم انگور نیکو بردهد و هم بادام، و حاجت به چفت پایه نباشد. (فلاحتنامه). رجوع به چفت و چفته شود.